عاشقانه
سیگار ( <-PostCategory-> )

چی شد که سیگاری شدی؟؟

یه شب بارون میومد...... خیلی تنها بودم!!

چی شد که ترک کردی؟؟

یه شب بارون میومد ....... دیگه تنها نبودم!!

چی شد الکلی شدی و سیگار رو دوباره شروع کردی؟؟

یه شب بارون میومد...... دوباره تنها شدم!!

چی شد آوردنت این جا و بستریت کردن؟؟

یه شب بارون میومد...... خیلی تنها بودم.....

تو خیابون دیدمش....... اون تنها نبود.......!!!!!!!!!!


+ نوشته شده در سه شنبه 10 دی 1392برچسب:,ساعت 13:23 توسط سعید |

مطالب پيشين
, ساعت 13:23" > سیگار


مرد ( <-PostCategory-> )

مرد است دیگر.......... 

 

گاهی تند میشود

 

گاهی عاشقانه سخن میگوید.......

 

مرد است دیگر............

 

غرورش آسمان و دلش دریاست........

 

تو چه میدانی از بغض گلوگیر کرده یک مرد!!؟؟؟؟

 

تو چه میدانی که چشمانت دنیای او شده ........

 

تو چه میدانی از هق هق شبانه او

 

که فقط خودش خبر دارد و بالشش؟؟!!!!!

 

مرد را فقط مردمیفهمد و مرد.......

 


+ نوشته شده در سه شنبه 10 دی 1392برچسب:,ساعت 13:17 توسط سعید |

مطالب پيشين
, ساعت 13:17" > مرد


کوچه معرفت ( <-PostCategory-> )

کوچه ای را بود نامش معرفت

مردمانش بامرام از هر جهت

سیل آمد کوچه را ویرانه کرد

مردمانش را با جهان ویرانه کرد

هرچه در آنکوی بود از معرفت

شست و با خود برد سیل بی صفت

از تمام کوچه تنها یک نفر

خانه اش ماندو خودش جست از خطر.

رسم وراه نیک هر جا بودو هست

از نهاد مردم آن کوچه است

چونکه در اندیشه ام این گونه ای

حتم دارم بچه آن کوچه ای


+ نوشته شده در سه شنبه 10 دی 1392برچسب:,ساعت 13:6 توسط سعید |

مطالب پيشين
, ساعت 13:6" > کوچه معرفت


غروب تنهاییمان ( <-PostCategory-> )

لب ساحل نشسته بودم.هنگام غروب یادم به تو افتاد

غروب اولی که کنار همین ساحل با تو نشسته بودم

ناگهان حس مبهمی گفت:

هیچکس لیاقت اشک های تو را ندارد

و من فقط گوش کردم.گفت:

دلش برایت تنگ نیست!!!

گفتم: از چه حرف میزنی؟؟؟؟

گفت :از زمانی که انسان ها به اشتباه نگاه،

عاشق میشوند..........

حرف من این است:

اما من که با نگاه عاشق نشدم با دل عاشق شدم

پس چرا سهم من از تو جدایی شد؟؟؟؟؟؟


+ نوشته شده در سه شنبه 10 دی 1392برچسب:,ساعت 13:1 توسط سعید |

مطالب پيشين
, ساعت 13:1" > غروب تنهاییمان


love is like war

easy to start

hard to end

impossible to forget


+ نوشته شده در سه شنبه 10 دی 1392برچسب:,ساعت 12:56 توسط سعید |

مطالب پيشين
, ساعت 12:56" > love


working ( <-PostCategory-> )

Nice straw plays Ray Cobb b c d!

C of G and I are working on Lbm

Tion of pain in the jaw as a M r

The fire's rejected gay. . .!


+ نوشته شده در سه شنبه 10 دی 1392برچسب:,ساعت 12:35 توسط سعید |

مطالب پيشين
, ساعت 12:35" > working


تنهایی یعنی .. ( <-PostCategory-> )

تنهایی یعنی یکی رو از ته دل دوست داشته باشی

اما مطمئن با شی که اون دوستت نداره

تنهای یعنی همه عشقتو،... زندگیتو پای یه نفر بذاری

اما اون به یه بهونه کوچیک..تنهات بذاره و بره...

تنهایی یعنی وقتی بوی خیانت میشنوی

...فقط ازت عذر خواهی کنه و

دیگه هیچ تلاشی برای موندنت نکنه...


+ نوشته شده در سه شنبه 10 دی 1392برچسب:,ساعت 12:25 توسط سعید |

مطالب پيشين
, ساعت 12:25" > تنهایی یعنی ..


شک نکن ( <-PostCategory-> )

شکـــ نکـــــن !

 

آیــ●ــنده اے خوـاهــم ساختــــ کــه

 

گذشتـــه ام جلویش زآنــو بـــزند !

 

قـــرآر نیستــــ مـــن هـــم دلِ کَسِ دیگـــری را بسوزانـَــم !

 

برعکـــس کســے را کــه وارد زندگـــیم میشود

 

آنقـــــدر خــــوشـــبـ ♥ــتـــــ میکنــم کـــه

 

بـــه هر روزے کـــه جاے " او " نیستــــے

 

بـــه خودتـــــ لعنتـــــ بفرستــــے! لعنتیـــ  !!!


+ نوشته شده در دو شنبه 9 دی 1392برچسب:,ساعت 10:50 توسط سعید |

مطالب پيشين
, ساعت 10:50" > شک نکن


asheganeh2 ( <-PostCategory-> )

خداحافظ گل لادن، تموم عاشقا باختن.


ببین هم گریه هام از عشق، چه زندونی برام ساختن.


خداحافظ گل پونه، گل تنهای بی خونه.


لالایی ها دیگه خوابی، به چشمونم نمی شونه.


یکی با چشمای نازش، دل کوچیکمو لرزوند.


یکی با دست ناپاکش، گلای باغچمو سوزوند.


تو این شب های تو در تو، خداحافظ گل شب بو.


هنوز آوار تنهایی، داره می باره از هر سو.


خداحافظ گل مریم، گل مظلوم پر دردم.


نشد با این تن زخمی، به آغوش تو برگردم.


نشد تا بغض چشماتو، به خواب قصه بسپارم،


از این فصل سکوت و شب، غم بارونو بردارم.


نمی دونی چه دلتنگم، از این خواب زمستونی،


تو که بیدار بیداری، بگو از شب چی می دونی ؟


تو این رویای سر در گم، خداحافظ گل گندم.


تو هم بازیچه ای بودی، تو دست سرد این مردم.


خداحافظ گل پونه، که بارونی نمی تونه

 

 طلسم بغضو برداره، از این پاییز دیوونه


+ نوشته شده در دو شنبه 9 دی 1392برچسب:,ساعت 10:42 توسط سعید |

مطالب پيشين
, ساعت 10:42" > asheganeh2


شنیدم ( <-PostCategory-> )

شنیدم میخوای بری باز منو تنها بزاری !!

هر چی یاد و خاطرس پشت دلت جا بزاری !!

شنیدم گفتی نگاهش واسه چشمام عادیه !!

هر چیزی حدی داره ، محبتش زیادیه !!

شنیدم یه مدتی میخوای ازم دور بمونی !!

اینه رسمش ؟ که با این دل دیونه اینجوری کنی ؟

شنیدم همین روزا بازم میخوای بری سفر !!

بسلامت عزیزم ! اما همینجور بی خبر ؟

شنیدم گفتی باید برم سراغ زندگیم !!

حرف تو یعنی بسوزم تو غمه آوارگیم !!

شنیدم گفتی با اینکه خیلی چیز یادم داده !!

نمیدونم چی شده که از چشم من افتاده !!

شایدم تموم این شنیدنی ها شایعس !!

از تو اما نمی پرسم ، گفته باشی فاجعس !!


+ نوشته شده در دو شنبه 9 دی 1392برچسب:,ساعت 10:1 توسط سعید |

مطالب پيشين
, ساعت 10:1" > شنیدم